سلامولش کن حال احوال رو.فقط میخوام بهت بگم خیلی دلم برات تنگ شده.خیلی زیاد دلم برات تنگ شده.مرورگر شما از پخش کننده پشتیبانی نمیکندببخشید که اینجوری شروع شدش خیلی وقته منتظر این لحظه بودم نتونستم صبر کنم برا اینکه بعد حال احوال بهت بگم که دلم خیلی زیاد برات تنگ شده.امیدوارم حالت خوب باشه.نماز روزه هات و عزاداری هات قبول باشه.امیدوارم لبت خندون باشه هر جا که هستی.دلم خیلی زیاد برات تنگ شده بود اومدم یکم باهات حرف بزنم.دیشب شب سرنوشت یسال دیگه بودش.خیلی وقته تغییرات بزرگی کردم.خودمو جمع و جور کردم و به زندگی عادی برگشتم.رنگ و رویی خدایی گرفتم خداروشکر.تقریبا همون علیرضایی شدم که قبلی تو بیای تو زندگیم بودم.با این تفاوت که الان دیدم خیلی بازتر شده نسبت به زندگی و خدا.از سرنوشتی که پارسال مثل دیشب برام نوشتن خیلی ضربه ها خوردم.خیلی اتفاقات بدی افتاد امسال.خیلی بد
محبوبه خیلی بد.زندگیم از این رو به اونرو شدش.اصلا فکر نمیکردم همچین روزی برسه.یروز خیلی چیزای ارزشمند مثل تو داشتم و قدر ندونستم و در آرزوی خیلی چیزا دیگه مثل پول مثل رضایت خانواده برای ازدواج.خدا بهم پول داد رضایت خانواده رو داد ولی خیلی چیزای ارزشمند رو ازم گرفت که اصلا دیگه این پول برام ارزشی نداره.فقط میدونم خیلی بد نوشته شده بود برام.بازم خداروشکر.پارسال هیچ موقع فکر نمیکردم بنویسن برام که محبوبه رو از دست میدی و روزی میرسه که نمیتونی بهش بگی چقد دلم برات تنگ شده.ماه هاست که رفتی و نیستی وقرارم نیست برگردی.اما من هنوزم دوستت دارم.ماه هاست که ینفر دیگه رو دوست داری ولی من هم چنان دلم برات پر میکشه.ماه هاست که...هعیی محبوب بگذریم.ماه ها رد شدن از رفتنت.حتی یبار به فکرم نیومد که بهت زنگ بزنم یا پیامی بدم.حتی با شماره و حسودامون.......
ادامه مطلبما را در سایت حسودامون.... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : a28love23m بازدید : 69 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 18:21